تجارت الکترونیک، به معنی انجام معاملات تجاری، از طریق ابزارهای الکترونیکی مانند اینترنت، تلفن، خود پرداز، موبایل و کامپیوتر است. تجارت الکترونیک نیز مانند هر تکنولوژی دیجیتالی یا بازار خرید دیگری که بر مصرفکننده استوار است، در طول سالها تکامل یافته و بازار در حال تغییر، فرصت بزرگی را برای کسب وکارها فراهم میکند تا ارتباط خود با مشتری را بهبود دهند و بازار خود را در دنیای آنلاین گسترش دهند.
سازمان ها برای ورود به تجارت الکترونیک ابتدا باید پروژه های مرتبط با EC را در خودشان توجیه کنند. توجیه اقتصادی، آمادگی و توانایی سازمان، توجیه مالی و زیر ساختهای لازم از جمله مواردی هستند که سازمانها باید در بدو ورود به تجارت الکترونیک برای توجیه آن مورد بررسی قرار دهند.
مزایای سرمایه گذاری در EC عبارت است از بهبود فرآیندهای تجاری، هزینه های پایین، افزایش بهره وری، افزایش رضایت و حفظ مشتری، افزایش درآمد و سهم بازار، کاهش زمان بازاریابی و کسب مزیت رقابتی. برای سرمایه گذاری در EC از روش های مختلف برای اندازه گیری ارزش تجاری سرمایه گذاری های EC و IT که از روش های سنتی پشتیبانی می کنند و شامل تجزیه و تحلیل ارزش خالص فعلی NPV و ROI هستند استفاده می گردد.
برای ارزیابی هزینه ها و سود از معیارهایی استفاده می شود که نه تنها برای توجیه استفاده می شوند بلکه برای سایر فعالیت های اقتصادی (مانند مقایسه عملکرد کارکنان به هنگام دادن پاداش) نیز در نظر گرفته می شوند و می توانند نتایج مثبتی را برای سازمان ها در بر داشته باشند. معیارها باید به طور دقیق همراه با یک روش اندازه گیری مشخص تعریف گردند.
سابقه مسائل مرتبط با طرح ریزی واحد های صنعتی را باید به قدمت تجارت و تولید دانست، به موازات پیشرفت و توسعه سیستم های تولیدی و تجاری، توجه بیشتری به بهره گیری از فضاها مطرح شده است . سوال بسیاری از مدیران این است که " چرا باید جانمایی یا طراحی چیدمان انجام دهیم ؟ " در ساده ترین حالت این کار مانند آوردن اثاث و لوازم به خانه و چیدن و مرتب کردن آنها بطوری است که رضایت ما جلب شود . این موضوع جهت تغییرات چیدمان تسهیلات و واحد های سازمان های غیر تولیدی نیز صادق است؛ اما، جا به جایی تجهیزات و ملزومات در یک واحد تولیدی یا خدماتی بسیار بیشتر باعث از دست رفتن زمان، نارضایتی پرسنل و معطل ماندن تجهیزات می شود (عبدالهی پور، 1383)
با صرف زمان کوتاهی جهت طراحی نحوه چیدمان تجهیزات و فضا ها قبل از استقرار آن ها، می توان از بروز بسیاری از خسارت ها و نارضایتی ها جلوگیری کرد. بسیاری از مشکلات واحد های تولیدی، مانند زمان طولانی فرآیند تولید، وجود گلوگاه ها در واحد تولیدی و نارضایتی کارکنان و ... با طراحی مجدد چیدمان تجهیزات و واحد های تولیدی قابل رفع می باشند. مسلماً جا به جایی و ایجاد تغییرات در چیدمان فضاها و تجهیزات بر روی کاغذ به مراتب ساده تر و کم هزینه تر از انتقال و جا به جایی واقعی آنها است. به همین دلیل محققان در جریان این مسائل، به دنبال یافتن الگوریتم ها و روش های تصمیم گیری هستند که در عین حال که به جواب خوبی در مورد نحوه چیدمان تجهیزات و واحد ها می رسند، پاسخ قابل اجرا در محیط عملیاتی بوده و با شرایط محیط کار سازگار باشد. از این رو، باید الزامات ، نیازمندی ها و محدودیت های محیط کار و کارکنان و ... را در فرآیند تصمیم گیری در نظر گرفته و اهدافی برای تصمیم گیری فرض شود که میزان دستیابی به آنها، معیار سنجش میزان کارایی و مقبولیت جواب حاصل از فرآیند تصمیم گیری باشد. در این مورد ضرورت وجود تکنیک های قوی که بتواند تصمیم گیرنده را در این زمینه یاری کند، کاملا محسوس است. برای تصمیم گیری های پیچیده، اغلب از مدل های ریاضی برای ساده کردن و خلاصه کردن مسائل واقعی استفاده می شود تا تجزیه و تحلیل سیستماتیک را ممکن سازد. ادامه مطلب ...مقدمه :
امروزه به دنبال ورود به قرن بیست و یکم و دانش بشری بیش از پیش دستخوش پیشرفت ها و تحولات گوناگون شده است . این پیشرفت های سریع و شگفت انگیز در زمینه های علمی و فناوری ایجاب می کند که سطح علمی و تخصصی در رشته های مختلف از لحاظ کمی و کیفی و نوع نگرش به آن ها ارتقاء یابد . در این رهگذر با نوآوری و ابداعات جدید فراهم آوردن زمینه های تازه در عرصه های کار و تولید ، ماهیت اشتغال در جامعه چهره ای نوین می یابد و افراد برای احراز شایستگی وارد شدن در حیطه های شغلی مختلف ، بایستی توانایی های ویژه دیگری را علاوه بر تخصص های فنی و حرفه ای خود کسب نمایند . در غیر اینصورت فرصت های اشتغال را از دست خواهند داد.
تردیدی نیست کسب چنین سطحی از دانش و توانمندی ، فرد را قادر می سازد تا بتواند با تکیه بر استعدادهای سرشار خدادادی و ذاتی که در وجود هر انسانی نهفته است، معماری سرنوشت خود را شخصاً انجام دهد و به موفقیت های چشم گیری در عرصه کسب و کار نائل گردد، هنگامی که افراد جامعه به سطحی از ارتقاء توانمندهای خود برسند بالطبع جامعه وارد مرحله ای از شکوفایی و رونق اقتصادی خواهد شد.
ادامه مطلب ...
چکیده: کسبوکارهای کوچک و متوسط، ویژگیهایی دارند که آنها را از کسبوکارهای بزرگ مجزا میکند. یکی از ویژگیهای مربوط به بازاریابی است؛ بهطوری که مهارت اندک بازاریابی در کسبوکارهای کوچک، اغلب به سطوح پایینتر عملکرد، ریسکهای بالاتر و شکست منجر میشود. برخورداری از یک رویکرد ناشی از بررسی و تحلیل کسبوکارهای کوچک موفق، نیاز اساسی اینگونه کسب وکارهاست. عبارت «بازاریابی کارآفرینانه» برای توصیف فعالیتهای بازاریابی انجام شده در SMEها بهکار میرود. پژوهش حاضر درصدد تبیین ویژگیهای بازاریابی کار آفرینانۀ کسبوکارهای کوچک و متوسط صنعت بیمه، است. در این پژوهش، ابتدا نمونههای اولیه انتخاب میشوند و مصاحبههای عمیق انجام میگیرد. پس از انجام چندین مصاحبه، مدل اولیۀ ناشی از کدگذاریها و تحلیلها آماده میشود گامبهگام، مدل نهایی تکمیل میشود. نتایج کدگذاریها و تحلیلها، مدل بازاریابی کارآفرینانۀ خاص این صنعت را بهوجود آورد. درنهایت، مقاله اجزای مدل بازاریابی کارآفرینانه را شرح میدهد.
واژههای کلیدی: بازاریابی کارآفرینانه، کارآفرینی، کسبکارهای کوچک و متوسط.
ادامه مطلب ...مقدمه:
موضوع برند و برندینگ از جمله مباحثی است که این روزها زیاد بر سر زبان ها افتاده و راجع به آن مطالب و مباحث مختلفی مطرح می گردد. این روزها در خصوص برند و راز ماندگاری آن مواردی مطرح می شوند که در اغلب موارد نه تنها مفید و کاربردی نیستند بلکه تصویری اشتباه از موضوع برند را در ذهن اغلب افراد خلق می کنند.برند همان چیزی است که مخاطب با دیدن، شنیدن، حس کردن و یا هرگونه ارتباطی با آن بصورت مفهومی، دیداری یا لفظی صفات و ویژگیهای خود را در ذهن و قلب مخاطب تداعی میکند. برند شامل همه احساسات، ویژگیها و مفاهیمی است که به یک نام گره خورده است؛ برند، برداشت افراد از یک نام است.
در فارسی واژه مارک یا برند معمولاً برای اشاره به محصول یا خدمتی بهکار میرود که ارزش اعتباری و اجتماعی بالایی داشته باشد به بیان دیگر «برند» دارای ماهیت اجتماعی است و برندهای قدرتمند آنهایی هستند که افراد نسبت به آنها حس مالکیت دارند برندهای برتر میتوانند هیجان و عواطف مصرفکنندگان خود را برانگیزند و مشتریان نیز به این نامها اعتماد داشته و از آنها انتظار خلق ایدههای برتر و نوآوری در محصولاتشان را دارند.
برندسازی مجموعهای از راهکارهاست که به نام تجاری هویت مشخصی داده و جایگاه آن را در بازار نسبت به رقبا مشخص و متمایز میکند. برندسازی شامل مباحث مختلفی چون جایگاه یابی و جایگاه سازی برند، انتخاب نام مؤثر برای برند، ایجاد طبقهبندی جدید، انتخاب رنگ برند و طراحی لوگو برای آن، بسط برند یا محدود نمودن دامنه تمرکز، عمق و ارزش برند، روابط عمومی، رویدادسازی، تبلیغات و... میباشد. هم اکنون برند سازی پا را از محدوده کالاها و خدمات فراتر گذاشته و برند سازی شخصی و اجتماعی مانند برندسازی در جنبش های اجتماعی نیز مورد بحث قرار می گیرد.
برای درک بهتر موضوع به تعریف برند، برندسازی، انواع برند، تعریف جنبش های اجتماعی و انواع آنها خواهیم پرداخت.
ادامه مطلب ...